پوچ
پوچ

پوچ

می خواهم بغلم کنی ؟

می خواهم بغلم کنی ؟

محکم ، از آنهایی که نفسم چفت شود روی قلبت

حتی خدا هم بینمان نباشد ...

می خواهم بغلم کنی ؟

دلم تنگ است ، دلتنگ سرزمین تنت ،

برای بازوانت که دورم گره شود

برای بوی خوشی که آغوشت دارد ...

می خواهم بغلم کنی ؟

هیچ نشنوی،

هیچ نبینی،

فقط بگذاری های های اشک بریزم

گریه کنم...

و آرام در گوشم بگویی :

مگر من نباشم که اینجور گریه کنی

می خواهم بغلم کنی ؟

تمام دنیا می دانند ،

از خدا که پنهان نیست

از تو هم پنهان نباشد

 همین شبهاست

که دلتنگی کاری دستم دهد

و در حسرت لمس عکسانت

برای همیشه بمانم ...

می خواهم بغلم کنی ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد